سلام
فاتح جان خيلي خوب بود مرسي از اينكه بهم سر ميزني
شب ما بي سحران را سحري نيست
دل مل خسته دلان را دمفي نيست
هميشه عاشقانه زندگي كن
دوستدا هميشگيت
مهدي
باااااااي
به رسم بهترين سرآغاز براي سخن:سلام
گاهي براي رسيدن بايد از جان گذشت
وگاهي بايد صبور بود ومنتظر ماند.
اما مي انديشم به اينكه براي رسيدن هيچ گاه نبايد به سقوط تن داد.
بايد پرواز كرد وبه اوج رسيد
به آنجا كه هردلي را شايسته رسبدن نيست وچشيدن سختي لذت بخش.
خوبي
وبلاگ خيلي جالبي داري
ممنون كه به من سر زدي
باز هم از اين كارها بكن
موفق باشي
در ضمن لينكت كردم
و مطلب جالبي بود
با سلام
من از تماميت اراضي يك عشق سخن مي گفتمبر فراز ويرانه هاي قلبمويرانه هاي حاصل از تهاجم ناگهاني چشمانت!و چه کودکانه دروغ مي گفتمکه شهر در امن و امان است!!!
موفق و شاد
...تا هميشه
سلام فاتح عزيزم...
دلم برات تنگ شده بود ، گفتم يه سر بيام اينجا ببينمت ...
چه خبر؟
سلاااااااااااااااامممممممممممممممممم
خوبييي ؟
بالاخره وبلاگت رو تونستم باز كنم
اول از همه يه عذر خواهي بهت بدهكارم بابت اين كه دير اومدم پيشت
آخه ميدوني ... وبلاگهاي پارسي بلاگ توي ويندوز اكس پي هاي قديم باز نميشن . منم هر موقع ميخواستم باز كنم ارور ميداد و تمام پنجره ها بسته ميشد .
تا اين كه امروز ويندوز رو عوض كردم و جديد نصب كردم .
حالا هم اومدم اول از هم به شما سر بزنم .
واقعا وبلاگ زيبا و جذاب و جالبي داري . بازم حتما ميام .
يا حق
ما شبي دست برآريم و دعايي بكنيم
غم هجران تو را چاره ز جايي بكنيم
دل بيمار شد از دست رفيقان مددي
تا طبيبش به سر آريم و دوايي بكنيم
مثل همشه پاك
و
اميدوار...
تو اگر بازكني پنجره را
من نشان خواهم داد به تو زيبايي را.
درود ...
خوش مينويسي مرد !!
مستدام باشي
تابعد ....
فاصله ها را در دل آسان تر مي توان پيمود
جاودانه عاشق باشي رفيق!
كم كم دارم به اين زمزمه ي سهراب ايمان ميارم كه :
هميشه فاصله اي هست ...
سلام فاتح عزيز ... مثل هميشه زيبا بود ...
سالها بدنبال اينهايي كه گفتي بودم ...
اميدم را از دست نميدم...
چيزي جز سياهي محض نمي بينم...سياهي سرد روزهاي بي فروغ...
حس غريبي داشت كه من در منتهاي تمام حسهايم هميشه بزرگترين دارايي ام همين غريبانگي ست....
شاد....خوش تا هميشه.
سلام داداش جون
خوبيد؟
ممنون كه بهم سر زدي
در پناه خداي يكتا شاد باشي و سلامت
.........................
دل را به محبتت پابند ساختم و در زير رنگين كمان احساست رنگ نيلي را برگزيدم
تا شايد نيلي آسمان و دريا را بتوانم معني كنم
اما نشد چون باز هم تو در اوج بودي و من در پايين ترين نقطه
دستم را بگير و كمكم كن تا در كنارت درس استقامت را بياموزم
