سلام.خسته نباشين.
ممنونيم از حضورتون.لطف کردين.
از اينکه دير جواب محبتتون رو داديم، معذرت مي خوايم.
به علت فوت ناگهاني مادر بزرگ عزيزمون، مشغول مراسم اين سيده جليله بوديم و نمي رسيديم به وبلاگمون سر بزنيم.
در هر صورت از محبتتون خيلي ممنون.
اللهم اغفر للمومنين و المومنات
التماس دعا
سلام دوست عزيز...
مطالبتون واقعا زيباست... وبلاگ زيبايي هم داريد...
اميدوارم هميشه شاد و موفق باشيد...
به اميد ديدار
سلام به اندازه ي روزهاي نبودن
عشق رو دو نفر مي سازن يکي عاشق ديگري معشوق.ولي اگه اولي نباشه دومي معنايي نداره.خوش به حال کسي که مي تونه اولي باشه تا اين حس قشنگ(عشق) به وجود بياد
به اميد ديدار بعد..
سلام
كجايي رفيق ؟!!
نوشته ي قشنگي بود....
تو كامنتي كه واسه من گذاشتي يه ولي وجود داشت كه پر از سئوال بود ، ممكنه نظر واقعيتُ بهم بگي؟
موفق باشي
فعلا
درود ...
نگذشتن .. وقف كردن ... چنان نيلوفري در مرداب ماندن ... از هركسي بر نمي ايد .. در اين زمانه بي هاي و هوي لال پرست ....
ايام به كام فاتج عزيز !!
تابعد ...
سلام خوبي
كجايي پس
نكنه با من قهري
قربانت
باباي
توجه – توجه – توجه – توجه
سلام – دوست من ؛
خورشيد مُرد هنوز شب نشد !!
«اتل...متل !
مَنَم عاشق شده ام ؟؟؟!!!!!»
عروس كه مي شوي كمي اشك لازم است
اشك كه مي ريزي لازم نيست عروس باشي
بااجازه دوباره به روزشدم
تا كور شود اين گره ، كه با كفشم مناسبتي نداشت !!!
هميشه پاي دار باش : هجوووووووووووووووووووووووووووووووووم
فاتح عزيز هميشه دستت قلم باشه وپاي دار باشي هجووووووووووم
سلام مطلبتو ن مثل هميشه زيبا بود
موفق باشييد
مرسي
دمت گرم
اين پستت خوب بود و زيبا
موفق باشيد
خوشحال ميشم بيايي پيشم ونظرت را راجع نوشتم بدي ( اسلام چيه مسلمان واقعي کيه )
راستي من نبودم و گرنه زود تر جواب ميدادم
سلام رفيق پروازهاي زمستاني
.
مهربان !
ديگر سراغي از ما نميگيري ؟!
باشد !
گلايه اي نيست !!!
مگر از آدم ديوانه و دلتنگي مثله من هم سراغ گرفتن دارد ؟!
ولي هنوزم چيزي در من مي شکند ..... که شايد بياييي ... !
آمدم که بگويم بيايي .. عجيب دلتنگ آمدنت هستم !!!
سلام...
شايد شبي بازگردمتنها براي سکوت گنگ قناري ها شايد لحظه اي دوباره بازگردمتنها براي آن لحظه که جان داديمن تمام سوي دلها را مي گشايم در اين زندان تنگمن سکوت را با سنگي خورد خواهم کردتنها براي آن لحظه که سخن نگفتيمن شرابي خواهم آورد با رنگ صداکه سکوت را در خود حل کند
...تا هميشه
گاهي قلم سبزي بر مي داري تا با آن بنويسي فصل سبز...
وقت نوشتن خواهي ديد ، قلم سياه بود و تو نوشته اي فصل مرگ...
تازه مي فهمي، ذهنت، قلمت، دستت و فصل ها به تو خيانت كرده اند...