سلام
خوبي
اونيست تا ببيند در خود شكسته ام من
دور از تو با دل خود تنها نشسته ام من
او نيست تا به قلبم مرهم گذارد امشب
با بغض سينه سوزي عمري است خسته ام من
او نيست تا به پايش بذر وفا بريزم
تا بشكفد وجودش عهدي كه بسته ام من
او نيست تا ببيند بال و پر دلم را
با اين پر شكسته آهوي جسته ام من
و
اينو مطمئن باش هنوز كسي هست كه دلتگ دلتنگي هايت باشد
و شب را با ياد تو سحر كند
موفق باشي
يا حق