سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تابستان 1385 - خانه متروک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تابستان 1385 - خانه متروک
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 144440
بازدید امروز : 3
........ موضوعات وبلاگ ........

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
........... لوگوی خودم ..........
تابستان 1385 - خانه متروک .......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........








رضا و مهتاب
شمیم یار
یاغی ترین ستاره
بازی بزرگان
به تو می اندیشم
به جای حرفهای همیشگی
ساحل
عاشقانه های مریم
سروین
رویای ابی
زندگی می گوید اما....
نغمه دل
عطش
هجوووووووووووم
صدای پای اب

............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
فریاد2
فریاد
فریاد 3
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
تابستان 1385

............ طراح قالب...........


  • محاکمه عشق؟

  • نویسنده : سید فاتح حسنی عطار:: 85/4/15:: 2:45 عصر

    جلسه محاکمه عشق بودو عقل که قاضی این جلسه بود عشق را محکوم به تبعید به دورترین نقطه مغز یعنی فراموشی کرد.قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند.قلب شروع کرد به طرفداری از عشق:اهای چشم مگر تو نبودی که هر روز ارزوی دیدن او را داشتی؟ ای گوش مگر تو نبودی که در ارزوی شنیدن صدایش بودی؟ و شما پاها که همیشه اماده رفتن به سویش بودید حالا چرا این چنین با او مخالفید؟همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترک کردند.تنها عقل و قلب در جلسه ماندند.عقل گفت:دیدی ای قلب؟همه از عشق بیزارند:ولی من متحیرم با وجودی که عشق از همه بیشتر تو را ارزده چرا هنوز از او حمایت می کنی؟قلب نالید و گفت:من بدون عشق دیگر نخواهم بود و تنها تکه گوشتی هستم که هر ثانیه کار ثانیه قبل را تکرار می کند و فقط با عشق می توانم یک قلب واقعی باشم پس من همیشه از عشق حمایت می کنم !

     

              چرا با دل جفا کردی و رفتی                                   مرا تنها رها کردی و رفتی

              دل مجنون و عاشق پیشه ام را                               به هجران مبتلا کردی و رفتی


    نظرات شما ()