سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شبی از شبها؟ - خانه متروک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شبی از شبها؟ - خانه متروک
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 144478
بازدید امروز : 15
........ موضوعات وبلاگ ........

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
........... لوگوی خودم ..........
شبی از شبها؟ - خانه متروک .......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........








رضا و مهتاب
شمیم یار
یاغی ترین ستاره
بازی بزرگان
به تو می اندیشم
به جای حرفهای همیشگی
ساحل
عاشقانه های مریم
سروین
رویای ابی
زندگی می گوید اما....
نغمه دل
عطش
هجوووووووووووم
صدای پای اب

............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
فریاد2
فریاد
فریاد 3
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
تابستان 1385

............ طراح قالب...........


  • شبی از شبها؟

  • نویسنده : سید فاتح حسنی عطار:: 85/7/10:: 12:57 صبح

    شبی از شبها ای مهربان ترین می گذاری که اغوش امنت مامن خستگی هایم شود. شبی از شبها ای مهربان ترین می شود که شانه هایت بالشتک نرمی باشد تا که به دور از هیاهوی زمان سرم را به رویش بگذارم و عقده دل بگشایم. شبی از شب ها ای مهربان ترین می اید که دستت نوازشگر گیسوانم باشد. شبی از شب ها می رسد که من همانند کودکی بی پناه همانند سال های دیرین زندگی ام باز به تو پناه اورم. شبی از شب ها می اید که تو دستان نیازی که به سویت دراز کرده ام مهربانانه می گیری و در ان شب دگر دستانم را از میان دستان خوبت جدا نمی کنم تا دگر در بند زمان ومکان نباشم وتا همیشه در اغوشت بمانم. اری ای خدای مهربانم می رسد شبی از شب ها که تو توبه من را پذیرفته ای و من بی گناه و اسوده در اغوشت می مانم .به امید ان روز زنده ام که در اغوش تو از زندان تن رها شوم . اری خدای مهربانم من فقط و فقط به ان روز زنده ام که نوازشگر روح خسته ام دستان پر مهر تو باشد.اری خدایم اری............

    تو که هستی خیالم راحت است.مثل بچه ای که در حریم مادر اسوده ارمیده من در پناه تو اسوده و سبکبالم.خداوندا اگر به تو اعتماد نداشتم اگر به مصلحت تو اعتقاد نداشتم امروز با شنیدن حرف های این و دیدن کارهای ان از رسیدن به این و نرسیدن به ان و.........از هم می پاشیدم.تو را که دارم صبورم.اتش می گیرم زبانه می کشم ولی خاکستر نمی شوم تو که باشی همه چیز هست. اگر مال رفت اگر شهرت رفت اگر خدای ناکرده عزیزی رفت تو که عزیزترینی و خب ما را فقط تو می خواهی.به دادمان برس.هر ان کس که روزی مدعی دوست داشتن ما بود وقتی دیگر به ما نیاز نداشت انچنان زیر پایمان را خالی کرد که یاد وحشت قبر افتادیم. خداوندا من به تو اعتماد دارم و از تو می خواهم من را یاری کنی تا توکلم به تو انقدر شود که اول تمام دعاهاو ارزوهایم بگویم:((اگر تو صلاح می دانی................))

                                                         عجب صبری خدا دارد


    نظرات شما ()