سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سودای دل............. - خانه متروک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سودای دل............. - خانه متروک
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 144397
بازدید امروز : 3
........ موضوعات وبلاگ ........

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
........... لوگوی خودم ..........
سودای دل............. - خانه متروک .......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........








رضا و مهتاب
شمیم یار
یاغی ترین ستاره
بازی بزرگان
به تو می اندیشم
به جای حرفهای همیشگی
ساحل
عاشقانه های مریم
سروین
رویای ابی
زندگی می گوید اما....
نغمه دل
عطش
هجوووووووووووم
صدای پای اب

............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
فریاد2
فریاد
فریاد 3
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
تابستان 1385

............ طراح قالب...........


  • سودای دل.............

  • نویسنده : سید فاتح حسنی عطار:: 87/9/13:: 7:27 عصر

    سلام
    هر وقت به خودم تو اینه نگاه می کنم می بینم  چی بودم و چی شدم تو بچگی فقط دنبال بازی و  سرگرمی بودم تا روزمو شب و شبمو روز کنم از اون زمون ها خیلی گذشته و حالا به دورانی رسیدم که می فهمم که ای کاش همیشه یه بچه بازی گوش بودم و هیچ وقت بزرگ نمی شدم چون تا به این سن رسیدم از بزرگ شدن جز نامردی و دروغ چیزی ندیدم یه بار عاشق شدم عاشق کسی که همه چیز من بودم این بزرگترین ضربه ای بود که تو بزرگ شدن خوردم همه چیزم همه فکرم به خاطر اون بود گفتم شاید بتونم مثل کتابها عشق رو اثبات کنم و بگم یه عاشق واقعی هستم ولی هیچ وقت نشد شاید خدا خواست که این جوری بشه تا حالا فکر می کردم که زنده هستم ولی الان احساس می کنم که یه مرده متحرکم و فقط دارم نفس های اخرمو می کشم و تو این دنیا هیچ ارزوی ندارم که بخوام بخاطرش زندگی کنم ............؟
    سودای دلم قسمت هر بی سر و ژائی نیست......................


    نظرات شما ()